سربازی از زبان حمید
میخوام براتون از سربازی بنویسم، الان خودم یازده ماهه که دارم خدمت میکنم و باید ۲۱ ماه رو کامل خدمت کنم.
سربازی اسمش ترسناکه، خیلیها همه کار میکنن تا نرن سربازی، مثل خود من که درسم رو نزدیک به ۷ سال کش دادم که نرم سربازی و بجاش کار کنم و درآمد داشته باشم، ولی خب آدم به نقطهای میرسه که میبینه دیگه نه میشه کش داد و نرفت و نه دلش میخواد که بره، تو این نقطه خیلی فشار زیاد میشه و بین دو راهی بزرگی قرار میگیری.
من چون هنرستان بودم، باید میرفتم کاردانی و بعد کارشناسی، کاردانیم حدود ۳ سال طول کشید چون بیشتر سرکار میرفتم و دانشگاه نمیرفتم و معمولا درسهام حذف میشد. بعد از اون کارشناسی دانشگاه آزاد قزوین بودم و اون اوایل خیلی علاقه داشتم که نمرههام خوب باشه و کلاسها رو برم و دانشجوی خوبی باشم، ولی خب بازم نشد، چون راه دور بود، خسته میشدم، کار زیاد داشتم و…، حدود ۲ سال تو اون دانشگاه بودم ولی زیاد واحد پاس نکردم، معمولا حذف ترم میکردم. دنبال انتقالی بودم به تهران که اون هم موافقت نشد باهاش. در نهایت از اونجا انصراف دادم و رفتم یه علمی کاربردی تو خیابون ایرانشهر، چون میگفتم حداقل یه کارشناسیای داشته باشم، کارشناسی نداشتن ضایعس الان و مردم چی میگن و اینجور طرز فکرها و هیچ علاقهای به درس و دانشگاه نداشتم، چون عملا دانشگاههای اینجا وقت و پول تلف کردنه و فایدهای نداره. خلاصه یک سال اینطورا هم علمی کاربردی بودم و یکبار هم رنگ دانشگاه رو ندیدم. در نهایت به این نتیجه رسیدم من که درسخون نیستم، الکی وقتم رو دارم تلف میکنم، پاشم برم سربازی کارها رو هم یکاریش میکنم دیگه بالاخره. اینجوری بود که حدودای بهمن ۹۴ رفتم و انصراف دادم و نامهی معرفی به پلیس+۱۰ رو زدن برام، تا کارای جمع آوری مدرک و پرکردن فرمها و واکسن و دکتر و… انجام بشه شد فروردین ۹۵، طرفای ۱۴، ۱۵ فروردین بود که رفتم دفترچه رو فرستادم و همون لحظه برگ سبز رو داد و نوشته بود اعزام اول آبان ۹۵، گفتم ای بابا ۸ ماه هم اینجا باید علاف باشیم!! از اون مسئول باجه پرسیدم گفت یک هفته دیگه بیا درخواست تعجیل بزن، یک هفته بعد رفتم و درخواست زدم، اعزامم شد اول شهریور ۹۵ و زودتر امکانپذیر نبود.
الان کارشناسی به بالا اعزامشون اول ماههای زوج، کاردانی، دیپلم و پایینتر اعزامشون ۱۹ ماههای فرد هست. شانسی که من آوردم، آخرین دورهای شدم که کاردانیها با کارشناسیها بودن، الان دیگه سرباز عادی حساب میشن و کارهای پایینتر و برجک و اینجور چیزا باهاشونه.
تنها جایی که من قبول دارم باید از بند پ استفاده کنیم و تا جایی که میشه پیچوند همین سربازیه، اونم چون اجباریه و بهترین سالهای عمرت باید اسیر باشی. من روی اون بند پ خیلی حساب کرده بودم و میدونستم کجا قراره خدمت کنم. البته استرسش تا هفته قبل اعزام که برگ سفید میاد و میگه کجا افتادی و کی باید اونجا باشی باهام بود، چون هیچچیز قطعی و ۱۰۰% نیست. در نهایت دیدم که همونجا هستم که باید باشم و خوشحال بودم. توی اون حدود چهار ماه دوست داشتم زودتر برم خدمت و زودتر تموم شه و تکلیفم روشن بشه.
تصمیم به سربازی رفتن تا این سن شاید بشه گفت سختترین تصمیم زندگیه، اینکه تقریبا دو سال وقتت تلف بشه و بعدش به یه آزادیای برسی، پاسپورت داشته باشی، رو مخت نباشه این قضیه و یا نری و هی استرس داشته باشی که چی میشه؟ تا شانست بزنه بتونی بخری یا بعد از ۲۰، ۲۵ سال بهت عفو بخوره و معاف بشی.
از نظر من اگر هیچجوره شانس معاف شدن ندارید و یا جزو شرایط خرید نیستین، حتما و هرچی زودتر برید سربازی، هرچی سن بالاتر بره، شرایط برات سختتر میشه، چون هم مربیها و فرمانده سنشون پایینه و میبینی یوقت حتی از تو کوچیکترن و بهت دستور میدن و خیلی زور داره برات. در بقیه موارد هم چون دیگه باید به فکر مستقل شدن باشی و کار و این داستانها، هرچی سن بالاتر باشه مدیریت کردن همه اینا باهم سختتره، پس هرچی زودتر بهتر.
دوتا طرز فکر هست، بعضیها مستقیم بعد دیپلم میرن سربازی، بدیش اینه که خب دوران سربازی خیلی خیلی سخت میگذره بهشون، ولی خوبیش اینه که وقتی بیای بیرون ۲۰ سال بیشتر نداری و تکلیفت با زندگی مشخصه و میتونی هر تصمیمی که میخوای بگیری، بعضیها بعدش میرن دانشگاه تازه، بعضیها بلافاصله کار و…
طرز فکر بعدی هم اینکه اینقدر درس میخونن و الکی دانشگاه رو کش میدن به امید سربازی نرفتن، معافی گرفتن و… که آخرسر هیچکدوم هم نمیشه و مجبورن برن، مثل خود من که اینجوری شد.
پیشنهاد من اینه که خیلی نرمال درس رو بخونید و لیسانس رو بگیرید، در نرمالترین حالت ۲۲، ۲۳ سال سن داری و بری سربازی بیای میشه ۲۵ سال، و خیلی سن خوبی هست که برید وارد بازار کار بشید و مستقل شدن رو شروع کنید. بعدش یکم سخته و اذیت کنندهس، مثل وضعیتی که الان من دارم. ولی حتما به نظر من لیسانس رو بگیرید و بعد برید خدمت، چون بدون لیسانس بهتون سخت میگیرن خیلی و واقعا دوران سختی میشه.
در کل دو ماه آموزشی (با حساب تعطیلیها و این چیزا حدود ۴۰،۴۵ روز) روزهای یکم سخت ولی خوبیه و تقریبا راحت میگذره و هرجا باشید زیاد فرقی نداره. مهمتر از آموزشی یگان خدمتی هست که قراره ۱۹ ماه اونجا باشید هر روز و هرچقدر میتونید تلاش کنید تا جای خوبی باشید.
این رو هم بگم که به نظر من اگر بهترین جا هم خدمت کنی، حتی تو خونه خودتون باشی و بخوری و بخوابی، ولی بازهم چون اجباره، چون اختیار وقت و کارات رو نداری و نمیتونی کاری که دوست داری رو انجام بدی، بازهم سخته. تنها سختی خدمت از نظر من همین وقتیه که تلف میشه در صورتیکه بیرون از اینجا کلی کار میشه انجام داد و مفیدتر واقع شد.
نوشته شده توسط حمید کریمی در ویرگول { http://vrgl.ir/8Saet }