۴روز اضاف :|

سلام ، من عباس هستم.

این خاطره مربوط به سال ۱۳۹۰ می باشد.

سال ۹۰ بود و تازه از آموزشی اومده بودیمو تقسیم شده بودیم تو یگان،فک کنم دومین یا سومین پستم بود که افتادم پاس بخش یه برجک که برای نگهبانی از زاغه بود،قزوینیا کوه میلدار میدونن کجاست،از اتوبان معلومه تقریبا،دقیقا زیرش این برجک بود و یه ۳۰۰ متر پایین تر هم مقر ما بود،آقا زد و اون روز از صبح برف آروم آروم میبارید تا اینکه عصری شدید شد و ادامه داشت همین طوری،یه ۲۰ سانتی نشسته بود،منم پاس ۲ بودم که چون روز اداری بود اولین پاس می شد از ۴ تا ۶ بعداز ظهر،بماند که با چه ستمی این مسیر پادگان تا مقر رو رفتم،پاس اول رو با پستی رفتم برجک و تو اون هوا ۳ ۴ نخ کاسپین(دوران سربازیه دیگه :دی) دود کردم و باهاش اومدم پایین،پاس ۱۰ تا ۱۲ هم تو آسایشگاه بودم،هر ۱۰ دقیقه میرفتم یه دوری بزنم ببینم کسی نیاد یه موقع(با شیفیتی مقر که سرباز بود رفیق بودم چیزی نمیگفت،معمولا هم مسئول شبا با ماشین میومدن چراغ ماشین که از دور معلوم می شد میپریدیم بیرون)،موند پاس ۴ تا ۶ صبح،گفتم تو این برف کسی نمیاد بالا(فاصله مقر با فرماندهی پیاده نیم ساعت میشد)،خلاصه نمیدونم چی شد بهم الهام شد چی شد رفتم یه صندلی گذاشتم و تو راهرو نشستم و همون جا چرت میزدم،برق رو هم خاموش کرده بودم که بیرونو ببینم.

پیشنهاد ما:  خاطره ای در مورد شرت *__*

همین طوری داشتم چرت میزدم یه دفعه دیدم از ۱۰۰ متری پایین تر جاده داره یه نفر میاد،ساعتمو نیگا کردم دیدم ۴:۵۰ هست،بلند شدم بند پوتین رو فلفور بستم و رفتم بیرون وایسادم،بالاخره اومدش بالا،دیدم مسئول شب فرمانده گردان تکاور پادگان هست،مرتیکه خر تو اون برف پاشده بود ساعت ۴ صبح پیاده نیم ساعت راه اومده بود!!!هیچی سوال پرسید منم جواب دادم.گفت پستی تو برجکه؟گفتم بله!هیچی گفت آماده شده بریم برجک!من تو دلم گفتم ول کن جان مادرت کی تو این هوا میره سمت برجک باوووو سر میخوریم پرت میشیم تو دره میمیریم،هیچی پاشدیم رفتیم برجک دیدیم این پستی در و بسته یه پتو زیرش،دو تا هم روش،لنگارو داده بالا گرفته خوابیده ،اینم نامردی نکرد یَک دانه لگد زد تو در برجک پستی بدبخت …یه فنگ کرد!!! گفتش این بود پست دادنتون؟اینجا مثلا زاغه مهماته،مهم ترین بخش پادگان هست.میخواستم بگم آخه جناب سرهنگ الان تو این هوا سگو با نبشی بزنی از لونه اش بیرون نمیاد،کی میخواد بیاد اینجا خرابکاری کنه آخه؟

هیچی رفتش فردا هم برای من و هم برای پستی گزارش رد کرده بود،تنها اضاف خدمتم که خوردم واسه همین بود به مدت ۴ روز!

guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x